پژوهشهای مختلفی رابطۀ بین افسردگی و متغیرهای متفاوتی را مورد مطالعه قرار دادهاند. هدف پژوهش حاضر، پیش- بینی تغییرات افسردگی بر اساس کمالگرایی با عنایت به نقش واسطهای ذهناگاهی بودهاست. این پژوهش پیرو طرحی از مطالعات همبستگی بود. نمونۀ تحقیق، 222 نفر از دانشجویان کارشناسی و دکتری حرفهای دانشگاه شاهد را در بر 1971 مشغول بهتحصیل بودند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش، از - داشت که در نیمسال نخست سال تحصیلی 79 و پرسشنامۀ )FMPS( پرسشنامۀ کمالگرایی چندبعدی فراست ،)DASS- مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس ) 21 AMOS- و 18 SPSS- استفاده شد. دادههای حاصل، با بهرهگیری از نرمافزارهای 23 )FFMQ( پنجوجهی ذهناگاهی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها بیانگر وجود رابطۀ مثبت و معنادار بین کمالگرایی و افسردگی، و همچنین رابطۀ منفی و معنادار بین کمالگرایی و ذهناگاهی، بودهاست. بین ذهناگاهی و افسردگی نیز رابطۀ منفی و معنادار بهدست امد. یافتههای برامده از معادلات ساختاری، نقش واسطهای متغیر ذهناگاهی را در رابطۀ بین کمالگرایی و افسردگی تایید نمود. بنا به یافتههای پژوهش حاضر، نقش واسطهای متغیر ذهناگاهی در تاثیر کمالگرایی بر افسردگی تایید گردید. چنین یافتهای میتواند در ملاحظات درمانی معطوف به افسردگی مدنظر قرار گیرد.