قوه خیال و ادراکات ان از مهمترین مسایل حکمت متعالیه میباشد که ملاصدرا بحثهای زیادی را به انها اختصاص داده است. برخی از نظریات او در این زمینه مانند فاعلبودن نفس در ادراکات حسی و خیالی و تجرد قوه خیال، بیسابقه بوده و اولینبار توسط صدرالمتالهین ارایه گشته است. شیخ احمد احسایی اشکالات و انتقادهای بسیاری را به دلایل و مبانی ملاصدرا در این زمینه وارد میداند و انها را به چالش میکشد. این انتقادها درباره تجرد قوه خیال، فاعلیت ان نسبت به صورتهای خیالی، ناسازگاری درونی دیدگاه ملاصدرا در این زمینه و شدتیافتن ادراکات خیالی به هنگام مرگ و در اخرت است. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که اینگونه انتقادها ناشی از عدم توجه کافی به مبانی صدرایی در این زمینه از جمله وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری و اتحاد عالم و معلوم بوده و احسایی در انتقادهای خود گرفتار مغالطه شده است.